جز تو ام راهی نبود!
پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۷، ۰۱:۰۶ ق.ظ
رفتم و باز آمدم
بار آمدم
خوار آمدم
تنها و بی یار آمدم
در پی در گشتم و دیوار دیدم باز هم
درمانده و زار آمدم
زیر این طاق کبود
تنگ پهنای وجود
سایه ای دل را ربود
سایه ها بودند وبُگذشتند زود
قلب خونین می تپید اما فِکَندندش به رود
در سکوت
همچنان می فرت و سر بر سنگ می کوبید، دل
کای تمام تار و پود
تک ترین شایسته ی تکبیر و تسبیح و سجود
جز تو ام راهی نبود
جز تو ام راهی نبود...
۹۷/۱۰/۲۷