پسر شعر فروش

شعرها کبریت اند، برمی افروزمشان بلکه دلم یخ نزند...

شعرها کبریت اند، برمی افروزمشان بلکه دلم یخ نزند...

آخرین مطالب
آخرین نظرات

خاک نشین

پنجشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۷، ۱۲:۵۷ ق.ظ

مشق ها نقش بر آب

عشق ها در دلِ خواب

ماند و بر آینه ی دل صد و ده آه کشید

خواستم تا بروم تا وسط چشمه ی نور

آن سراپرده ی دور

آن بلندای قریب

غرق در جام رحیقٍ مختوم

خواستم تا بروم تا دلِ دریایی عشق

بِگریزم از بند

بِرَهَم از تَبِ گَند

و از آن چشمه ی شوم

خواستم تا سر ایوان تلألؤ بدوم

دلم از هیچ تهی

دیده در دیده ی آن سرو سهی

دل در امّید سفر

همره پادشهی

که نگاهم می کرد

نظری غرقِ سکوت

که نگاهی پُرِ حرف

چشم، کارِ لب و دندان و هجاها می کرد

گفت چیزی که دلم گشت پر از شوق سفر

سفری تا دل آزادی محض

سفری تا متلاشی شدن روح و روان

تا فنا گشتن جان

-که به هستی برسد-

خواستم دست نهم در دستش

پای در راه سفر تا آرام

تا فراسوی همه بوق و هیاهوی جهان

لیک فرمود: بمان

ملتمس بودم و او گفت بمان

او سپس جایگه خویش ببخشید به تنهایی من

و گذشت از من و تنهایی من

چو هما سوی سپهر

آنقَدَر اوج گرفت از من و برگشت به کاشانه ی هفت

باز من خاک نشین گشتم و او رفت که رفت...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی