تُنگِ عادت
چهارشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۸:۲۲ ق.ظ
چندی ست در غیاب تو این قلب بی تپش
با تکه های آینه عادت نموده است
***
رویم سیاه، چشم سفیدم به تازگی
عادت به هجر روی چو ماهت نموده است
گوشم پر است بس که از این حرف های خوب
عادت به وعظ و پند و هدایت نموده است
عادی ست واژه های دل و عشق و خواستن
از بس که گفته اند زیادت نموده است
از بس جهانِ بی تو گرفتار فتنه هاست
عادت به کذب های سیاست نموده است
امشب بیا و دفتر عادات پاره کن
مشقی که دست های شرارت نموده است
شاید اگر دروغ نگویم همین قلم
عادت به این گلایه ز عادت نموده است
۹۳/۰۵/۰۱