پسر شعر فروش

شعرها کبریت اند، برمی افروزمشان بلکه دلم یخ نزند...

شعرها کبریت اند، برمی افروزمشان بلکه دلم یخ نزند...

آخرین مطالب
آخرین نظرات

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محمد مهدی پور» ثبت شده است

رفتم و باز آمدم

بار آمدم

خوار آمدم

تنها و بی یار آمدم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۰۱:۰۶

مشق ها نقش بر آب

عشق ها در دلِ خواب

ماند و بر آینه ی دل صد و ده آه کشید

خواستم تا بروم تا وسط چشمه ی نور

آن سراپرده ی دور

آن بلندای قریب

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۹۷ ، ۰۰:۵۷

1-

من در میان بیم و امیدم که باز هم/ یا آرزو به کام رسد یا به بازدم

گویی که هیچ چاره ای از گرگ و میش نیست/ گویا که عمر می بَرَدَم در هزارخم

***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۷ ، ۰۰:۱۶

دست بر دامنِ فلک کردم

تاول آکند، پای در بندم

***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۷ ، ۲۳:۲۸

چند چهار مصراعی قدیمی:


1

بردار سبوی و می بشو بر درِ اوی/ دربارِ صفاست، می نشین در برِ اوی

نزدیکِ سحر چو در رسیدی ز سفر/ سرخاب بزن به خاور از ساغرِ اوی

***

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۵۱

این مطلب از همان اشعار دو سه سال پیش است که البته دوستش دارم:


بر نِی سَرِ سربلند، نی می فهمد/ حال مغ مست پیر، مِی می فهمد

غافل شده مستغرقِ در لذت ها/ گرمای حیاتِ هور، دی می فهمد

***

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ شهریور ۹۳ ، ۰۹:۰۸
زیر باران و روی جاده ی خیس/ مردِ بی برگِ روزگارانم
شانه ام کشوری ست کم پهنا/ لالم و هم نوای بارانم
***
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۳ ، ۱۴:۰۵

چندی ست در غیاب تو این قلب بی تپش

با تکه های آینه عادت نموده است

***

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ مرداد ۹۳ ، ۰۸:۲۲